- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
ورود به ماه محرم
بـسم رب الـفـاطـمـه آغــاز کردم گریه را از گلــوی بغـض هایم بــاز کردم گریه را مثل یک مادر که فرزندش ز دستش میرود اقـتــدا کــردم به او ابــراز کـردم گریه را این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است با غــم پنهانی اش هـمراز کــردم گریه را تا که از ذکر غـریب مــادر افـتـادم ز پـا با نگــاه او پــر پــرواز کــردم گــریـه را سایه ای را بر سرم حس میکنم در روضه ها در پنــاه فــاطـمـه آغــاز کـردم گــریه را گفته اند، اذن دخول ماه غم یا فاطمه است روزی اشک محرم های ما با فاطمه است شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن محتشم دم میدهد باز این چه شور وماتم است گویی آویزان شده از عـرش کهنه پیرهن تا که از خانه به قصد روضه بیرون میزنم حــیــدر کــرار می آیــد به اسـتـقـبـال من فــاطمه پایین مجـلـس می نـشـیند پیش در می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن خواهرش برسینه میکوبد برادر کاش کاش وقت بوسه از رگت میرفت جــانم از بدن آنقدر پــای تنت بر سیــنه و بر سـر زدم پیش چشمم پرپرت کردند و من پرپر زدم
: امتیاز
|
ورود به ماه محرم و ورود به کربلا
سورۀ غــم می رسد، آیات مـریم میرسد عطر سیب و بـوی اسپند مُحــرّم میرسد دست خود را روی سینه میگذارم با ادب آه، دارد مــادری با قــامت خــم میـرسد میزبان، زهرا که باشد من خیالم راحت است چون که الطافش به مهمان ها دمادم میرسد انبیا پشت سر هم یک به یک صف بسته اند حضرت خاتــم برای خیــر مَقدم میرسد بار عام است و ضیافت خانۀ هیئت شلوغ نامه های دعوت از عـرش معظّم میرسد زیر و رو کردن فقط کار حسین بن علی ست در مُحرّم ارمـنی هم زیر پرچــم میرسد چایی روضه دوای درد بی درمان ماست بین این دارالـشّـفا پیوسته مــرهم میرسد با لباس مشکی اَم از قبــر می آیم بُرون یک نخ این پیرهن فــردا به دادم میرسد جبرئیل عرش خدا را آب و جارو می کند کــاروان کــربــلا از راه کـم کـم میرسد
: امتیاز
|
ورود به ماه محرم
فصل اشک و سوز و آه از پردۀ دل میشود باز چـشـمـانم به رنگ سرخ مایل میشود باز هم روح الامین مرثیه خــوانی میکند کاف و هاء و یا و عین و صاد نازل میشود با لباس مشکــی ام احــرام گریه بسته ام یک زیارت با هزاران حج معادل میشود سعی ما پای پیـاده از نجف تا کـربلاست شاهـراه وصـل ما این حد فــاصل میشود نیت گــریه نمــودم در نمــاز نـیـمـه شب چونکه روضه بهتر از درک نوافل میشود رکعت اول به یـاد تـشـنـه لبها ســوخـتـم رکـعـت بعـدی من گــودال کــامل میشود مادری پهلوشکسته میرسد از سمت عرش روضه از اینجا به بعدش سخت و مشکل میشود لحظه ای که سـیـنۀ ارباب سنگین میشود روضــۀ سنـگـیـن اربــاب مقـاتـل میشود نیــزه ها نــامهربان هستند اما لحظه ای مهربــان با حنجــر او تیــغ قـاتـل میشود سر غنیمت میرود گودال میگردد شلوغ وقت غـارت کـردن مشتـی اراذل میشود آه از آن لحظه ای که مادرش سر میرسد با تنی عـریان، تنی بی سر مقابل میشود
: امتیاز
|
ورود به ماه محرم
از ازل پـرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم با نوای مادری محــزونه همدم گشته ایم ما همه انصار زهــرائـیم مردِ گــریه ایم محــرم غمخانۀ مــاه محــرم گـشـتــه ایم این لباس مشکی ام با اذن زهرا بر تن است زین سبب عمریست با این خانه محرم گشته ایم رد مکن ما را اگر چه غرق عصیانم ولی گریه ها کردیم و بر زخم تو مرهم گشته ایم روز محـشر یکدگــر را زود پیدا میکنیم سالها مانند کـعـبـه دور پـرچــم گشته ایم گریۀ ما باعث تسکـیــن قلب زینب است خاک بوسِ عمۀ ســاداتِ عالــم گشته ایم صبح، مغرب، شب، سحر، بزم عزا آماده است این دهه همسفرۀ فیضی دمــادم گشته ایم تا که فرصت هست باید گریه کرد وگریه کرد چونکه مهمان اجل ما نیز کم کم گشته ایم در حسیـنـیــه اگــر گــوش دل ما وا شود همنـوای مــادری با قـامت خــم گشته ایم
: امتیاز
|
ورود به ماه محرم
برپــا شده است در دل من خیمۀ غـمـی جانم چه نوحه و چه عزا و چه مــاتمی عمری است دلخوشم به همین غم که درجهان غیــر از غمت نداشتــه ام یار و همدمی بر سیــل اشک خــانه بنــا کـرده ام ولی این بیت سُـست را نفــروشم به عــالـمی گـفـتــی شکــار آتـش دوزخ نـمـی شــود چشمی که در عزای تو لب تر کند نـمی دستی به زلـف دستــۀ زنجیر زن بـکش آشـفــتــه ام میــان صـفــوف مـنـظّــمــی می خوانی ام به حُـکــم روایات روشنی می خــواهـمـت مطابق آیات مـحـکــمی ذی الحجّه اش درست به پایان نمی رسد تقــویــم اگــر نــداشتــه بـاشد مُـحــرّمی
: امتیاز
|
خروج سیدالشهدا از مکه
از غــروب مـدیـنـه می آیــنــد مُـحـرمــان حَــریـم عــاشــورا یکـی از نـوکـرانـشان جـبـریل خـاک بـوس حـریـمــشان حـّـوا گـوشهای از صـدایـشان داوود نَـفَـسـی از دعـایـشـان عیـسـی کعبـه می بیند و طـواف مـَلَک چشـم تـا کـار میکـنـد ایـنـجـا پــرده را از مـقـــابــل زیـنـب بــاد، حــتـّی نـمـی بــــرد بــالا دور تـا دورشـان بـنـی هـاشـم تـحت فـرمـان حضـرت سـقّــا پـای عُـلـیــا مـــخــدّره زیـنـب روی زانـــوی اكــبــــرِ لــیــلا حـقّ نگهدار این هـمه مجـنون حـقّ نـگـهـدار ایـن هـمه لـیــلا می رسیدنـد و یـاد می کـردنـد ازسـر وطشت وحضرت یحیی
: امتیاز
|
استقبال از ماه محرم
این اشک نیست، آب زلال و مطّهر است این چشم نیست،چشمه ای ازحوض کوثر است ظرفِ نــزولِ رحـمتِ پـروردگــــــار شد چشمی که پای مجلس این روضه ها،تراست چشمی که بیش تر به خودش، گریه دیده است فـردا کنـار فـاطــمــه بـا آبـروتــر اســت ما خشک می شــویـم، ولی بار می دهیم دنیای گریه، مـزرعه ی سبز محشر است فرموده است حضرت صادق:هرآن کسی گــریانِ جــدّ ما شده، با من بــرادر است درحجّ و درعبادت و در سجده های شب گــریـه کنِ حسیــن، شریک پیــمبر است ما را از این تــلاطــم دنیا، هراس نیست تا کــشتــی نجات حسیــنی، شنــاور است بر من لباس نوکری ام را کــفـــــن کنید نـوکـر بهشت هم بـرود، بـاز نـوکـر است
: امتیاز
|
استقبال از ماه محرم
دوباره ماه محــرّم، دوباره بوی حسین دوباره بر سر هر کوچه گفتوگوی حسین بیا به دستهٔ مــا نوحهٔ جنــون ســر کن که میرویم شباشب، به جست وجوی حسین نبستهاند به روی حسین، هــرگــز آب فـرات، آب نــنـوشیــد از گـلوی حسـیــن فرات، تشنهٔ لبهای تفته جوشش بود فرات، آب شد از شرم، رو به روی حسین قــتــیــل قبــله همیشه به یــاد میمانَد بیا که مهر نماز است، خاک کـوی حسین چنین که دردل من، داغ کربلا جاری ست شهــیـد میشــوم از هُــرم آرزوی حسیـن طلــوع میکنــد آخـر طلیعهٔ موعــود مسیر قبله عوض میشود،به سوی حسین
: امتیاز
|